- کوتک زدن
- کتک زدن، تنبیه کردن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
معنی کوتک زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کتک خورده
زدن کسی با دست یا چوب یا شلاق
بخیه زدن، به هم دوختن پارچه با نخ و سوزن
جفا نمودن، آزردن ستلاندن لت زدن کوب زدن کوب زدن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
بخیه زدن با دست درروی پارچه و جامه
دست بر دست زدن برای خواندن و طلب کردن کسی، آواز دادن بدو دست باصول مقابل پا کوفتن، مطرب سازنده سرود گوی خواننده، نادم پشیمان
حرکتی که ورزشکاران هنگام شنا کردن در آب یا در هوا انجام میدهند معلق زدن
معلق وارو زدن در آب یا روی زمین
زدن کف دو دست بر یکدیگر، دست زدن
لگد انداختن ستور با هر دو پای خود، پریدن از جایی به جای دیگر درحالی که هر دو پا را به هم جفت کرده باشند، جهیدن با هر دو پا
هموار و تسطیح کردن به وسیله غلتک: بام را غلتک زد
کولاک کردن: شود چو چشم پر آبم هزار کشتی غرق دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک
خرد شدن، کم وسعت و کم حجم شدن، اندک گشتن، مورد توهین قرار گرفتن، خفیف شدن
کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
روی هم انباشتن، توده کردن
Shrink
Rocket
encolher
lançar foguete
schrumpfen
kurczyć się
wystrzeliwać rakietę
сокращаться
запускать ракету
зменшуватися
запускати ракету
een raket lanceren
raketieren
encoger